پرونده ویژه
تحلیل ستاره پیشین شارلوا از بازداشت مژی بیات
شوکی بزرگ در فوتبال بلژیک رخ داده است. فوتبال گیت در این کشور منجر به بازداشت تعداد زیادی چهره سرشناس از اهالی فوتبال شده و در میان بازداشتشدهها یک چهره سرشناس برای ایرانیها قرار دارد مژی بیات برادر مالک و مدیر شارلوا!
۱۷:۲۰ - ۲۲ مهر ۱۳۹۷
وانانیوز|
مژی بیات آیا در انتقال بازیکنان ایرانی به این کشور نقش داشته است؟ این پرسش را برادرش رد کرده است.
اما شارلوا تیمی است که ایرانیهای زیادی داشته. یکی از معروفترین هایشان هم کسی نیست غیر از محمدرضا مهدوی. دفاعی خوشنام در تیم ملی، استقلال و پرسپولیس با ۴ سال سابقه بازی در شارلوای بلژیک و شناخت کامل از خاندان ایرانی بیات در راس باشگاه بلژیکی.
مهدوی درباره این موضوع حرف زده است.
اما شارلوا تیمی است که ایرانیهای زیادی داشته. یکی از معروفترین هایشان هم کسی نیست غیر از محمدرضا مهدوی. دفاعی خوشنام در تیم ملی، استقلال و پرسپولیس با ۴ سال سابقه بازی در شارلوای بلژیک و شناخت کامل از خاندان ایرانی بیات در راس باشگاه بلژیکی.
مهدوی درباره این موضوع حرف زده است.
*مژی بیات را میشناختید؟
زمانی که ما ترانسفر شدیم به بلژیک، مژی برادرزاده عباسقلی بیات در باشگاه شارلوا حضور داشت، اما واقعا یادم نیست شغلش چه بود. اما خب هم خودش و مری که الان مدیر تیم است، همان موقع هم در بدنه باشگاه بودند. خود آقای عباس قلی بیات که از بچگی خارج بزرگ شده بود واقعا شخصیت والایی داشت. خودش دو تا دختر داشت و این برادرزاده هایش هم که مجتبی قلی و مرتضی قلی بیات بودند در امور تیم کمکش میکردند. فکر میکنم که پدر آقای بیات بزرگ در سالهای اولیه حکومت پهلوی وزیر بوده، اما بچه هایش خارج از ایران بزرگ شده بودند. اصلا چهرهشان هم خیلی شبیه بچههای ایرانی نبود.
وقتی خبر بازداشت مژی را شنیدی چه حسی پیدا کردی؟
راستش خیلی ناراحت شدم. اصلا برای دقایقی رفتم توی شوک. باورم نمیشد. مژی را همیشه میدیدیم. پسر خیلی خوبی بود. در این چند سال گذشته هم من با مژی در ارتباط بودم. در کار نقل و انتقال بازیکن بود و زندگی خوبی هم داشت. اصلا نیازی به زد و بند نداشت. نمیدانم چرا این طور شده واقعا. خیلی دنبال این بود که استعدادهای نوجوان را از ایران به بلژیک ببرد تا پیشرفت کنند و بازیکنان حرفهای تربیت کند. به خود من هم گفته بود اگر بازیکن با استعدادی میشناسم به او معرفی کنم.
بازیکن که معرفی نکردی؟!
نه نشد!
الان ایشان بازداشت است و شنیدی که خیلی امنیتی هم ریختند و بازداشتش کردند؟
من خیلی در جریان ریز اخبار نیستم، ولی این رقم ۹ میلیون یورو واقعا رقم درشتی است. بعد هم شنیدم که ریختند در خانه اش و اسنادی به دست آوردند. راستش آن ۴ سال، ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ که ما آنجا بودیم خیلی کمکمان کرد. پسر جنتلمنی بود. ما که زبان بلند نبودیم او خیلی آن وقتها کمکمان میکرد. خدا کمکش کند.
ولی تقریبا پرونده سختی دارد. یگان ضربت در عملیات ویژه بازداشتش کرده و ... تو با خانواده اش حرفی نزدی؟
هنوز نه. خیلی اطلاعاتم دقیق نیست و نتوانستم پیدایشان کنم، ولی خدا به او و خانواده اش رحم کند. مژی ۴ تا بچه دارد. در اروپا معمولا خانوادهها زیاد بچه دار میشوند و حتی یک روز نبودن یک پدر کنار خانواده ۴ فرزندی خودتان میدانید چقدر سخت است دیگر. آنجا وقتی کسی را بگیرند، خیلی سخت از کنارش میگذرند. خدا به زن و بچه اش رحم کند. البته من شنیدم قرار شده با وثیقه فعلا آزاد شود، اما پرونده اش خیلی پیچیده و جدی است.
شما هم توسط مژی یا دیگر اعضای خانواده بیات ترانسفر شدید؟
ما که نه! من یادم است که برای تماشای بازی هایم خود آقای بیات، انزو شیفو و سرمربی تیم که مربی مسنی بود آمدند و بازیهای من و داریوش یزدانی را دیدند. ما را آرمان آریا منتقل کرد. بازیهای آسیایی تیم ما را دیدند.
انزوشیفو آن موقع مدیرفنی شده بود؟
نه بازی میکرد. اتفاقا یکی از افتخاراتم این بود که دو سال کنار این بازیکن افسانهای بازی کردم! بعد از آن هم سرمربی شد. او آن زمان، چون قرارداد سنگین با تیم بسته بود، سهامدار باشگاه شده بود.
چون شما ایرانی بودید آقای بیات انتخابتان کرد؟
راستش آقای عباس قلی بیات یک ایرانی عاشق بود. رویای بزرگش این بود که شارلوا بشود پایگاه استعدادهای ایرانی که ستارههای فوتبال دنیا شوند. حتی بعد از ما هم از مدرسه فوتبال داریوش یزدانی بازیکنانی را گرفت و دنبال پدیدههای کم سن و سال ایرانی بود تا در فوتبال حرفهای بدرخشند.
شبیه این کاری که منچستر و باشگاه آنتروپ میکنند؟
اتفاقا بدجوری هم منچستری بود. حتی بیشتر از شارلوا منچستر را دوست داشت. آنها نایکی میپوشیدند ما باید نایکی میپوشیدیم، میشدند آدیداس؛ آدیداس میشدیم. مهمان وی آی پی بازیهای منچستر بود و با جت اختصاصی میرفت بازی میدید، بر میگشت!
چه شد که این اتفاقها نیفتاد؟
به نظرم دلزده شد. تیم خوب نتیجه نگرفت. انتقادها زیاد شد. من یکسالی هم بعد از فوتبالم برای یادگیری مربیگری به آنجا رفتم. آن موقع شارلوا سقوط کرده بود. انتقادها خیلی بود خانواده آقای بیات هم به آمریکا مهاجرت کرده بودند. ایشان چهار کارخانه آب معدنی و آب میوه در بلژیک، فرانسه، آلمان و انگلیس داشت. خستگی باعث شد ول کند برود آمریکا کنار خانواده و تیم هم افتاد دست مری یا همان مهدی قلی بیات که الان مدیر است. او هم پسر گلی بود. میبینی که باز در اوج تیم دنبال میدان دادن به ستارههای ایرانی است. کاوه شکر خدا در این تیم درخشید. الان هم امید و قلی زاده فرصت درخشش دارند.
آنها که از بابت این اتفاق لطمه نمیخورند؟
نه بابا مری با شارلوا کاری نداشت. اتفاقا دوره ما هم او ایجنت بود، اما در شارلوا کاری نداشت. خیلی دوست داشت یک ایجنت بزرگ بشود و شد، اما به هر حال همه جای دنیا مافیا در فوتبال هست.
او هم امیدوارم در این باندهای مافیایی نرفته باشد و اتهامش واقعیت نداشته باشد، اما این سالها انتقالهای بزرگی داشت.
البته دیدم برادرش هم گفته این اتفاقات ربطی به شارلوا ندارد و آنها ارتباطی با این پرونده نداشتند. راستش، ولی آقای بیات همیشه میگفت: فرق اروپاییها با ایرانیها این است که آنها اصل بر اعتماد دارند. اعتماد میکنند و پیش میروند و زمانی قطع امید میکنند که باور داشته باشند یکی قدم کج گذاشته و برای همین میترسم روزهای سختی در انتظار مژی باشد.
واقعا هیچ وقت به خودت پیشنهاد نداد؟
راستش آن سال آخر چرا. او برایم یک آفر فرانسوی و یکی هم از لیگ دوی آلمان داشت. چین هم بود، ولی برای من در آن سن و سال خانوادهام مهمتر بود. زندگی بیرون از ایران برایمان سخت بود. تمرینات هم واقعا سخت بود. یادم است با امامیفر هم اتاقی بودیم. همان روز اول که رفتیم تمرین، در هلند برای آماده سازی اردوی نزدیک مرز داشتیم. ۵ جلسه تمرین کردیم. داشتیم از درد پس میافتادیم. میخواستیم برگردیم. ۴ سال آنجا ماندم، ولی بالای ۳۰ سال بازی در اروپا خیلی سخت است. من هم ول کردم و آمدم.
فکر میکنی اگر این اتفاق و این برخورد با فساد را بخواهند در ایران انجام بدهند، چه اتفاقی میافتد؟
راستش فکر کنم زلزله شود. واقعا فکر کنم فقط تعدادی انگشت شمار باقی میمانند!
زمانی که ما ترانسفر شدیم به بلژیک، مژی برادرزاده عباسقلی بیات در باشگاه شارلوا حضور داشت، اما واقعا یادم نیست شغلش چه بود. اما خب هم خودش و مری که الان مدیر تیم است، همان موقع هم در بدنه باشگاه بودند. خود آقای عباس قلی بیات که از بچگی خارج بزرگ شده بود واقعا شخصیت والایی داشت. خودش دو تا دختر داشت و این برادرزاده هایش هم که مجتبی قلی و مرتضی قلی بیات بودند در امور تیم کمکش میکردند. فکر میکنم که پدر آقای بیات بزرگ در سالهای اولیه حکومت پهلوی وزیر بوده، اما بچه هایش خارج از ایران بزرگ شده بودند. اصلا چهرهشان هم خیلی شبیه بچههای ایرانی نبود.
وقتی خبر بازداشت مژی را شنیدی چه حسی پیدا کردی؟
راستش خیلی ناراحت شدم. اصلا برای دقایقی رفتم توی شوک. باورم نمیشد. مژی را همیشه میدیدیم. پسر خیلی خوبی بود. در این چند سال گذشته هم من با مژی در ارتباط بودم. در کار نقل و انتقال بازیکن بود و زندگی خوبی هم داشت. اصلا نیازی به زد و بند نداشت. نمیدانم چرا این طور شده واقعا. خیلی دنبال این بود که استعدادهای نوجوان را از ایران به بلژیک ببرد تا پیشرفت کنند و بازیکنان حرفهای تربیت کند. به خود من هم گفته بود اگر بازیکن با استعدادی میشناسم به او معرفی کنم.
بازیکن که معرفی نکردی؟!
نه نشد!
الان ایشان بازداشت است و شنیدی که خیلی امنیتی هم ریختند و بازداشتش کردند؟
من خیلی در جریان ریز اخبار نیستم، ولی این رقم ۹ میلیون یورو واقعا رقم درشتی است. بعد هم شنیدم که ریختند در خانه اش و اسنادی به دست آوردند. راستش آن ۴ سال، ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ که ما آنجا بودیم خیلی کمکمان کرد. پسر جنتلمنی بود. ما که زبان بلند نبودیم او خیلی آن وقتها کمکمان میکرد. خدا کمکش کند.
ولی تقریبا پرونده سختی دارد. یگان ضربت در عملیات ویژه بازداشتش کرده و ... تو با خانواده اش حرفی نزدی؟
هنوز نه. خیلی اطلاعاتم دقیق نیست و نتوانستم پیدایشان کنم، ولی خدا به او و خانواده اش رحم کند. مژی ۴ تا بچه دارد. در اروپا معمولا خانوادهها زیاد بچه دار میشوند و حتی یک روز نبودن یک پدر کنار خانواده ۴ فرزندی خودتان میدانید چقدر سخت است دیگر. آنجا وقتی کسی را بگیرند، خیلی سخت از کنارش میگذرند. خدا به زن و بچه اش رحم کند. البته من شنیدم قرار شده با وثیقه فعلا آزاد شود، اما پرونده اش خیلی پیچیده و جدی است.
شما هم توسط مژی یا دیگر اعضای خانواده بیات ترانسفر شدید؟
ما که نه! من یادم است که برای تماشای بازی هایم خود آقای بیات، انزو شیفو و سرمربی تیم که مربی مسنی بود آمدند و بازیهای من و داریوش یزدانی را دیدند. ما را آرمان آریا منتقل کرد. بازیهای آسیایی تیم ما را دیدند.
انزوشیفو آن موقع مدیرفنی شده بود؟
نه بازی میکرد. اتفاقا یکی از افتخاراتم این بود که دو سال کنار این بازیکن افسانهای بازی کردم! بعد از آن هم سرمربی شد. او آن زمان، چون قرارداد سنگین با تیم بسته بود، سهامدار باشگاه شده بود.
چون شما ایرانی بودید آقای بیات انتخابتان کرد؟
راستش آقای عباس قلی بیات یک ایرانی عاشق بود. رویای بزرگش این بود که شارلوا بشود پایگاه استعدادهای ایرانی که ستارههای فوتبال دنیا شوند. حتی بعد از ما هم از مدرسه فوتبال داریوش یزدانی بازیکنانی را گرفت و دنبال پدیدههای کم سن و سال ایرانی بود تا در فوتبال حرفهای بدرخشند.
شبیه این کاری که منچستر و باشگاه آنتروپ میکنند؟
اتفاقا بدجوری هم منچستری بود. حتی بیشتر از شارلوا منچستر را دوست داشت. آنها نایکی میپوشیدند ما باید نایکی میپوشیدیم، میشدند آدیداس؛ آدیداس میشدیم. مهمان وی آی پی بازیهای منچستر بود و با جت اختصاصی میرفت بازی میدید، بر میگشت!
چه شد که این اتفاقها نیفتاد؟
به نظرم دلزده شد. تیم خوب نتیجه نگرفت. انتقادها زیاد شد. من یکسالی هم بعد از فوتبالم برای یادگیری مربیگری به آنجا رفتم. آن موقع شارلوا سقوط کرده بود. انتقادها خیلی بود خانواده آقای بیات هم به آمریکا مهاجرت کرده بودند. ایشان چهار کارخانه آب معدنی و آب میوه در بلژیک، فرانسه، آلمان و انگلیس داشت. خستگی باعث شد ول کند برود آمریکا کنار خانواده و تیم هم افتاد دست مری یا همان مهدی قلی بیات که الان مدیر است. او هم پسر گلی بود. میبینی که باز در اوج تیم دنبال میدان دادن به ستارههای ایرانی است. کاوه شکر خدا در این تیم درخشید. الان هم امید و قلی زاده فرصت درخشش دارند.
آنها که از بابت این اتفاق لطمه نمیخورند؟
نه بابا مری با شارلوا کاری نداشت. اتفاقا دوره ما هم او ایجنت بود، اما در شارلوا کاری نداشت. خیلی دوست داشت یک ایجنت بزرگ بشود و شد، اما به هر حال همه جای دنیا مافیا در فوتبال هست.
او هم امیدوارم در این باندهای مافیایی نرفته باشد و اتهامش واقعیت نداشته باشد، اما این سالها انتقالهای بزرگی داشت.
البته دیدم برادرش هم گفته این اتفاقات ربطی به شارلوا ندارد و آنها ارتباطی با این پرونده نداشتند. راستش، ولی آقای بیات همیشه میگفت: فرق اروپاییها با ایرانیها این است که آنها اصل بر اعتماد دارند. اعتماد میکنند و پیش میروند و زمانی قطع امید میکنند که باور داشته باشند یکی قدم کج گذاشته و برای همین میترسم روزهای سختی در انتظار مژی باشد.
واقعا هیچ وقت به خودت پیشنهاد نداد؟
راستش آن سال آخر چرا. او برایم یک آفر فرانسوی و یکی هم از لیگ دوی آلمان داشت. چین هم بود، ولی برای من در آن سن و سال خانوادهام مهمتر بود. زندگی بیرون از ایران برایمان سخت بود. تمرینات هم واقعا سخت بود. یادم است با امامیفر هم اتاقی بودیم. همان روز اول که رفتیم تمرین، در هلند برای آماده سازی اردوی نزدیک مرز داشتیم. ۵ جلسه تمرین کردیم. داشتیم از درد پس میافتادیم. میخواستیم برگردیم. ۴ سال آنجا ماندم، ولی بالای ۳۰ سال بازی در اروپا خیلی سخت است. من هم ول کردم و آمدم.
فکر میکنی اگر این اتفاق و این برخورد با فساد را بخواهند در ایران انجام بدهند، چه اتفاقی میافتد؟
راستش فکر کنم زلزله شود. واقعا فکر کنم فقط تعدادی انگشت شمار باقی میمانند!
منبع: خبرآنلاین
لینک کپی شد
آهن ملل
ارسال نظر
جدیدترین اخبار
دیگران چه میخوانند؟
برچسب های منتخب
پربحث
پرطرفدارترین